هانیهانی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره
هامینهامین، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

هانی و هامین گل پسرای مامان و بابا

برف

سلام به  روزهای برفی گل پسرم  روزهایی که بس نشسته بودیم تو خونه از سرما. ولی خدایی خوب بود شکر نعمتهای خدا باید کرد این همه زیبایی وقتی وارد خیابون می شدی وای که چقدر قشنگ بودن درختا خیلی زیبا بود وقتی که تو جاده درختا ردیف و همه سفید پوش بودن و ما تو اون روزا منتظر خاله فاطمه بودیم تا از سفر کربلا برگرده که جمعه هم ولیمه و هم عروسیش. چقدر عزیز حرص خورد که هیچکس نمیاد ولی خدایی خدا خیلی مهربونه دو روز مونده چنان آفتابی شد که حتی برفا هم خجالت کشیدن آب شدن چه برسه به ما شکر نعمتش کنیم. از روزهای برفی بگم که شال و کلاه می کردیم فقط می رفتیم خونه عزیز و برمی گشتیم اداره تقریبا تق و لق بود مهد کودک پسری که حالشو بردن یک هفته تعط...
21 بهمن 1392

خوشحالم

سلام خوبی هانی جان مامانی این روزا من دقیقا این شکلیم آزاد و رها حس خوبیه خدای شکر امتحاناتم تموم  شد مهمتر از همه دانشگاه هم تموم شد وقتی بهت گفتم یکم نگاه کردی انگار داشتی حلاجی می کردم حرفمو که بغلم کردی بوسیدی گفتی چقدر خوبه که دیگه دانشگاه نمی ری دیگه از این بعد پیش من هستی و با هم می ریم شهربازی  بهش می گم هانی برای من خوشحال نشدی فقط برای شهربازی  بهم می گه آخه مامانی جون چی فرقی می کنه بعد روشو می کنه اون طرف خیلی بی تفاوت مشغول بازی میشه بهش نگه می کنم تو ذهنم حلاجی می کنم حرکات و حرفاشو اینکه همیشه اینقدر راحت کنار میاد با مسائلش همیشه اینقدر بی تفاوت میگذره خدای نکرده مشکلی براش پیش بیاد همین عکس العمل نشون ...
3 بهمن 1392
1